ماتیس

هنری ماتیس

هنری ماتیس یک انقلابی و هنرمند تاثیرگذار اوایل قرن بیستم بود که برای استفاده خلاقانه از رنگ و سبک فوویسم شناخته شده است. نمایشگاهی از آثار وی در موزه هنرهای زیبا لیون برپاست.

هنری ماتیس، هنرمند فرانسوی در ۳۱ دسامبر ۱۸۶۹، در شمال فرانسه به دنیا آمد. ماتیس در سال ۱۸۸۷ برای تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت. در سال ۱۸۸۹ زمانی که مادرش برای او وسایل هنری آورد، برای اولین بار شروع به نقاشی کرد که به گفته‌ی خودش “تجربه‌ای بهشتی” بود و پس از آن بود که تصمیم گرفت هنرمند بشود.

در ۱۸۹۱ به پاریس برگشت و در آکادمی هنر ژولیان و پس از آن در بوزار شروع به تحصیل کرد. این مدارس، هنر را به روش آکادمیک می آموختند که شامل طراحی از مدل زنده و کپی از آثار برجسته بود اما ماتیس با آثار پست امپرسیونیست پل سزان و ونسان ونگوگ نیز آشنا شده بود. در نیمه دهه ۱۸۹۰ آثار خود را نمایشگاههای گروهی به نمایش گذاشت که توجه خوبی به خود جلب کرد.

با شروع قرن بیستم و در طی سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ موفق به دستیابی به خلاقیت بزرگی شد. سفرش به سنت تروپه در جنوب فرانسه الهام بخش او شد تا تابلوهایی روشن و نورانی مانند تابلوی “نعمت، آرامش و خوشی” (۱۹۰۴) را خلق نماید

همچنین سفر دیگر وی به روستاهای مدیترانه‌ای جنوب فرانسه منجر به خلق دو اثر مهم وی “پنجره باز” و زنی با کلاه” (۱۹۰۵) شد. در نمایشگاهی که برپا کرد هر دو اثر اخیر را به نمایش گذاشت و در نقد آثارش اشاره ای به تصاویر معوج و جسورانه‌ی چند هنرمند کرد که به آنها لقب “فوو” به معنی حیوانات وحشی داد.

ماتیس به نقاشی در این سبک که به “فوویسم” مشهور شد ادامه داد و بر قدرت احساسی خطوط سینوسی، ضربات قوی قلمو و رنگهای به شدت روشن تاکید کرد. در دهه اول قرن او همچنین به ساخت مجسمه و طراحی نیز روی آورد که گاهی به نقاشی‌هایش مرتبط بودند.

پس از اینکه سبک خود را پیدا کرد ماتیس به موفقیت بیشتری دست یافت. او به ایتالیا، آلمان، اسپانیا و شمال آفریقا برای الهام گرفتن، سفر کرد. گالری های برجسته پاریس با او قرارداد کاری عقد کرده و مجموعه‌داران مشهوری مانند گرترود استاین آثار وی را خریداری می‌کردند. در آثار دهه ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰ او همچنان بینندگان آثار خود را با رنگهای اشباع شده، فضای تصویری دوبعدی، جزئیات محدود و طرح کلی قوی، که به نوعی این المانها امضای شخصی او بودند، مسحور می‌کرد. برخی از آثارش مانند “درس پیانو” ۱۹۱۶ ساختار و هندسه کوبیسم را کاوش نموده است، جریانی که پابلو پیکاسو، دوست و حریف تمام عمر ماتیس، در آن پیشگام شد. اولین کتابی که به آثار ماتیس پرداخت در سال ۱۹۲۰ چاپ شد و اهمیت وی را در تاریخ هنر تاکید نمود.

در انتهای عمر حرفه‌ای خود باز هم مانند آثار اولیه‌اش حس تجربی و زنده بودن خود را حفظ کرده بود. پس از عمل جراحی در سال ۱۹۴۱ اغلب بستری بود اما روی تختی در استودیوی خود به نقاشی ادامه داد. در کتابی به نام “جاز” که در سال ۱۹۴۷ اجرا شد، تفکراتش درباره زندگی و هنر را در قالب تصاویری که از کاغذهای رنگی بریده شده بودند را به تصویر کشید.

این کتاب منجر به ابداعی شد که در آن وی مجموعه تصاویری را از کاغذ آبی روشن بریده و روی پس زمینه می چسباند.

در یکی از آخرین آثارش ماتیس یک مجموعه کامل دکوراسیون برای کلیسای رزاری در شهر وانس نزدیک نیس، خلق کرد که شامل همه جزئیات حتا لباسهای کشیشها می‌شد.

هنری ماتیس در سوم نوامبر ۱۹۵۴ در سن ۸۴ سالگی بر اثر حمله قلبی، در نیس درگذشت. او همچنان به عنوان یکی از خلاق‌ترین و تاثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم به شمار می‌رود.

بررسی نقاشی درس پیانو هنری ماتیس

نقاشی درس پیانو هنری ماتیس در تاریخ هنر از جمله آثار مهم به حساب می آید. این نقاشی انتزاعی به این دلیل اهمیت دارد که خط انتقالی کوبیسم پابلو پیکاسو و ژرژ براک است، و از جنبه های بیوگرافیک و به ویژه با توجه به نمادهای متفکرانه (محتوای نمادین) بسیار مهم است.

هنری ماتیس در این تابلو، از المانهایی نظیر فیگور زن و ترکیب بندی دکوراتیو استفاده کرده است. او به عنوان پدر جنبش فوویسم شناخته می شود. جنبشی که با استفاده از رنگهای زنده، ساده سازی شکلها و محو کردن جزئیات غیرضروری معرفی می شود. اگرچه یکی از چیزهایی که درباره ماتیس گفته می شود، انعطاف پذیری او در زمینه های مختلف هنر، یعنی نقاشی، طراحی، مجسمه سازی و طراحی گرافیک است.

یکی از بهترین نمونه ها همین نقاشی درس پیانو است که می توان تاثیر کوبیسم را در آن دید. شکلها هندسی و بیشتر انتزاعی شده اند اما همچنان می توان تشخیصشان داد: یک پسر بچه نشسته پشت پیانو در حالی که پیکر سفید زن، در بالا سمت راست تابلو دارد تماشایش می کند. ما حتی می توانیم پنجره باز ( یکی از نشانه های آثار ماتیس) را در سمت چپ تابلو ببینیم؛ به همان خوبی دیدن شمع و مترونوم روی پیانو. در گوشه پایین سمت چپ چیزی شبیه عروسک یا مجسمه هم پیداست.

از طرف دیگر  این نقاشی ساده سازی اشکال و جزئیات در فوویسم را حفظ کرده است. اما رنگها به خوبی علایق ماتیس را بیان می کنند. نقاشی نمای داخلی خانه یا آپارتمانی مبهم و کسل کننده است با پس زمینه وسیع خاکستری که تنها با سبزی از طبیعت بیرون پنجره و قرمزی پیانو و یشمی و نارنجی دیوارها قطع می شود .

یک تصویر نوستالژیک

سطح وسیع خاکسری نقاشی در ابتدا ممکن است کمی گیج کننده باشد. بیایید با پسری که در پایین سمت راست است شروع کنیم. او پسر خود هنرمند، پیر ماتیس است که بعدها به عنوان یکی از معروفترین آرت دیلرهای نیویورک در سال ۱۹۴۰ شناخته می شود. این مهم است که یادآور شویم نقاشی در ۱۹۱۶ و در طول جنگ جهانی اول کشیده شده است، یکی از دوران های ویرانگر اروپا. زمانی که ماتیس این نقاشی را کشید پسرش به جبهه رفته بود و هنرمند نمی دانست او باز می گردد یا نه. جنبه نوستالژیک تصویر اینجاست که هنری ماتیس در این نقاشی پسرش را خیلی جوانتر از سن واقعی آن زمانش کشیده بود. شاید هم زمانی که شادتر بودند. یک بخش از صورت با چیزی شبیه به مترونوم پوشیده شده. پیر پشت پیانو در منتهی علیه چپ نشسته و در خانه اسیر شده است حتی با وجود پنجره فرانسوی باز در گوشه تابلو. سوال دیگر این است، آن مثلث بسیار انتزاعی و کوتاه شده سبز رنگ چیست؟ اغلب این برداشت می شود که انعکاسی از نور خورشید است که از بیرون پنجره می تابد.

شما می توانید ببینید چرا پیر کوچک بسیار گوش به زنگ است. معلم موسیقی او دقیقا بالای سرش ایستاده، سرد، با فاصله و بی اعتنا. چه تضاد جالبی با فیگور دیگر زن در گوشه مقابل تابلو دارد. در حالی که نظم معلم به شکل خطوط مستقیم و غیر منعطف نشان داده شده، مجسمه برنزی برهنه گوشه پاین تابلو تماما منحنی است. این مجسمه کوچک توسط ماتیس به معنای نمایش یک روح خلاق است در حالی که معلم نشان دهنده نظم است و مانند دو بوکسور بین دورها، هر کدام در گوشه ای قرار دارد. اما صبر کن آیا معلم واقعا وجود دارد؟ فضا بیشتر از آنی مبهم است که بتوان گفت در آن دور اتاقی برای او وجود دارد یا خیر. در واقع، اتاقی نیست و او وجود ندارد. این خانه ماتیس در هومه ایزی لس مولینوکس است و آن هم دیوار. معلم در واقع یک تابلو نقاشی از خود ماتیس به نام “زن روی چارپاه بلند” است که در سال ۱۹۱۴ کشیده شده و اکنون در موزه موما است.

ماتیس نقاشی اصلی را تغییر داده است تا رینال بخشی از مربی سخت را بازی کند، ماتیس اغلب تغییراتی در موضوعاتی ایجاد می کند که قبلا تحت تاثیر آنها قرار گرفته است. بنابراین، در واقع، ماتیس نقاشی یک نقاشی و نقاشی از مجسمه سازی را خلق کرده است.

این نشان می دهد که شاید تابلوی درس پیانو تنها درباره پیر و تجربیات دوران کودکی اش نیست، بلکه مهمتر از آن، عمل خلقت خودش است. آیا پیر واقعا برای هنری ایستاده است؟ با همه این توضیحات، موسیقی یک استعاره رایج برای هنرهای تجسمی است.

معادل بصری موسیقی

آیا ماتیس می خواست بگوید که هنر نتیجه ی خلاقیت روحانی (مجسمه سازی) و نظم دقیق (نقاشی) است – آن مترونوم است که میان دو نفر، میانجیگری می کند؟ و پس از آن چیز عجیب و غریب روی استند موسیقی حک شده است که حاوی نام تجاری پیانو است، “PLEYEL” (که به صورت برعکس کشیده شده همانطور که ما آن را می بینیم)؟

همان طور که می بینید در مقایسه با تابلوی قدیمی تر و کمتر انتزاعی نقاشی درس پیانو، ماتیس هر آنچه کمتر ضروری بوده از روی بوم نقاشی حذف کرده است.

پس چرا این نوشته را گذاشته؟ چرا این جزئیات ریز نوشته شده و چرخش های بازیگوشانه روی فنس آهنی را باقی گذاشته؟ بر طبق گفته جک فلم از محققانی که بر روی آثار ماتیس کار می کنند: ماتیس می خواست که ما این نوشته را از راست به چپ بخوانیم و در ادامه این خواندن از استند موزیک به منحنی نوشته های فنس آهنی برویم چیزی که او باور داشت یک بیان انتزاعی یا معادل بصری از (هنر) موسیقی است که تولید شده است.

رنگ از دید ماتیس

هانری ماتیس در مقاله ای با عنوان “یادداشت های یک نقاش” در نشریه پاریسی لاگراند روو در روز کریسمس سال 1908 به چاپ رسید، به منتقدان خود پاسخ گفت و اصول و اهداف خود در مقام نقاش را تبیین کرد. بخش هایی از این مقاله که در ادامه می آید به درک این که ماتیس در نقاشی هایی چون (هارمونی به رنگ سرخ) در پی دستیابی به چه اهدافی بوده است، کمکمان می کند.

آنچه من بیش از هر چیز به دنبالش هستم بیان است… از نظر من، بیان در عواطفی نیست که در چهره انسانی برافروخته می شود یا در حرکت خشنی بروز می یابد. کل آرایش تصویر من بیانگر است: جایی که پیکرها در آن قرار گرفته اند، فضای خالی اطراف شان، تناسبات، هر چیزی جای خودش را دارد. ترکیب بندی همانا هنر سازمان دادن عناصر گوناگون به شیوه ای تزئینی به فرمان هنرمند است تا عواطف خود را بیان کند.

هارمونی ها و نا هماهنگی های رنگ ها، هر دو می توانند نتایج مطبوعی ایجاد کنند. … مثلا وقتی می خواهم درون خانه ای را نقاشی کنم، قفسه ای روبرویم است که حس تند سرخی را در من برمی انگیزد، و من آن سرخی را می گذارم که راضی ام می کند. بین این سرخی وسفیدی بوم رابطه ای برقرار می شود. بگذارید سبزی را کنار این سرخی بنشانم، و زمین را هم زرد کنم، و باز رابطه ای بین سبز یا زرد و سفیدی بوم پدیدار می شود که راضی ام می کند… آرایش جدید از رنگ ها در پی این می آید و کلیت تصویر مرا رقم می زند. باید آنقدر پس و پیش کنم تا سرانجام شاید تصویرم کاملا عوض شود، و آنگاه، پس از تغییرات پیاپی، سرخ بر سبز چیره می گردد و بر سطح تابلو تفوق پیدا می کند. من نمیتوانم طبیعت را کورکورانه تقلید کنم، بلکه باید طبیعت را تفسیر کنم و آنرا به اطاعت روح نقاشی ام درآورم. از روابطی که در تمام رنگ سایه ها، یافته ام، باید هم آهنگی زنده ای از رنگ ها زاده شود، چیزی مشابه یک تصنیف موسیقیایی. … کارکرد اصلی رنگ باید هر چه بهتر در خدمت بیان باشد. … من رنگ ها را بر اساس نظریه های علمی انتخاب نمی کنم، بلکه براساس مشاهده، حساسیت، و تجارب حس انتخاب شان می کنم. … من رنگ هایی را می گذارم که برگردان احساسات ام اند. تناسبی از رنگ سایه ها هست که مرا وامی دارد شکل یک پیکر را عوض کنم یا کل ترکیب بندی ام را تغییر دهم. تا وقتی که به این تناسب در همه ی ترکیب بندی ام برسم، همچنان تلاش می کنم و از کار دست نمی کشم. آنگاه لحظه ای فرا می رسد که همه این بخش ها روابط روشن خود را پیدا می کنند، و از آن به بعد، حتی یک قلم ضربه برای من غیرممکن خواهد بود، مگر آنکه کل آنرا از نو نقاشی کنم.

هنری ماتیس هنرمند اصلی گروه فوو بود که باور داشت رنگ می تواند در القای معنا نقش اصلی را بازی کند و بسط این اصل را هدف خود قرار داد. در یکی از نقاشی های اولیه اش، (زنی با کلاه )ماتیس همسرش امیلی را در ترکیبی کمابیش متعارف تصویر کرده است، اما دلبخواهی بودن رنگ ها و نیز طرح واره بودن فرم ها، بلافاصله بیننده را تکان می دهد. کل تصویر متشکل از وصله ها و لکه های رنگ است که طوری کنار هم آرایش یافته اند که تضادهای تندی پدید می آورند. ماتیس رویکرد خود را چنان شرح می دهد:

آنچه فووسیم را شاخص می کند آن است که ما رنگ های تقلیدی را کنار گذاشتیم، و با رنگ های ناب واکنش های قوی تری برانگیختیم.

بنابراین برای ماتیس و فووها، رنگ در میان عناصر مربوط به فرم بیش از همه مسئول انسجام تصویری به شمار می رفت و بار انتقال معنا را به دوش می کشید.

تهیه شده توسط آرت اکو

Leave a Comment

Your email address will not be published.