هنر مدرن و مفهومی

مرز بین هنر مدرن و مفهومی

تاریخچه هنر مدرن و مفهومی

هنر معاصر به معنای هنر امروز نیست. هنر معاصر فقط به یک دوره ی تاریخی جدید محصور نمی شود. بلکه نوعی فهم جدید از هنر است. دوره ی هنر مدرن در دهه ی 1870 آغاز شد. زمانی که امپرسیونیست ها نخستین کار های خود را ارائه کردند. در آن دوره کارهای آنان سطحی  شناخته شد و تصور می شد که آن ها دچار ضعف تکنیکی هستند. اما این آثار انقلابی را در هنر به وجود آوردند.

از جمله پیشگامان می توان به ادوارد مانه ، دگا ، رنوار ، پل سزان و کلود مونه  اشاره کرد. تا قبل از این زمان هنرمندان  تلاش می کردند تا آثارشان دریچه ای به واقعیت باشد و مشخص نباشد که نقاشی نقاشی است . آنان ضرب قلم های خود را مشخص نمی کردند. در حالیکه در آثار این هنرمندان ضرب قلم ها صریح و آشکار بود. در آن زمان رنگ ، سطح ، فرم ، خط ، ضرب قلم به طور مستقل در نقاشی های آن ها وجود نداشت. به طور مثال آبی وجود نداشت اما آسمان آبی ، دریای آبی ، و …  وجود داشت و رنگ به طور مستقل نمودی نداشت.

همه ی موارد ذکر شده ویژگی های اشیا به کار رفته بود و مشخص نبودن ضرب قلم نقاش بخشی از مهارت او شمرده می شد. قبل از امپرسیونیست ها نقاشانی چون دیوید ترنر و دولا کروا تا حدودی ضرب قلم خود را آشکار می کردند اما مخالف طرز تفکر حاضر نیز نبودند. به تدریج رنگ سطح ، فرم ، در آثار نقاشان نمود پیدا کرد. پرسپکتیو شناخته شد. و نقاشی به مسائل خاص نقاشی پرداخته شد.

هنر مدرن

مدرنیسم نوعی درون گرایی و تکنیکی شدن نقاشی است. مدرنیست ها اعتقاد داشتند که نشان دادن طبیعت ، شخصیت ها ، مسائل اجتماعی از عهده ی ادبیات نیز ساخته است و مربوط به نقاشی نیست. در سال 1860 با المپیا ی ادوارد مانه مدنیسم آغاز شد. البته پدر مدرنیسم را پل سزان می دانستند . او بیش از همه به مسائل تکنیکی پرداخت به نحوی که موضوع اهمیت خود را از دست داد. برای سزان نور رنگ فرم سایه فضا و خط بیشترین اهمیت را داشت و این شروع انتزاع گرای بود.

در سال های اولیه قرن 20 دهه های 1910 و 1920 زمینه برای ورود مدرنیسم آغاز شد. کوبیسم ادامه دهنده ی راه پل سزان بود. در حالیکه بر اساس تنوع نگاه به یک شی و ترکیب نگاه های مختلف به آن حاصل می شد. در کوبیسم نحوه ی نگاه به سوژه اهمیت داشت. فویست ها ضرب قلم های امپرسیونیست ها را بیشتر کردند هنرمندانی چون ماتیس رنگ گذاری ضخیم تر شده و کاملا دیده می شد.

جزیان های موازی هنر مدرن

در روسیه نیز به موازات  این جریانات کنستراکتیویست ها بودند. برای آنها فرم و فضا مستقل از موضوع اهمیت داشت. هنرمندتنی چون موندریان. هدف آن ها کمپوزیسیون بود و نه رنگ در حالیکه در نقاشی هایشان رنگ هم وجود داشت. نقاشی آبستره اوج مدرنیسم بود.

در دهه 1930 و 1940  بحران اقتصادی اروپا و جنگ جهانی دوم سبب شد که حادثه ی مهم هنری اتفاق نیفتد. در سال 1947 عده ای به یادگیری مدرنیسم و عده ای به نقد آن پرداختند و در این سال ها مدرنیسم جدیدی در امریکا بوجود آمد. مدرنیسم اروپا ساختار گرا بود در حالیکه مدرنیسم آمریکایی بی نظم ، بی قاعده ، احساسی و شخصی بود و کمتر خردگرا و بیشتر رمانتیک بود. امریکایی ها فضای رمانتیکی را با ساختار مدرنیسمی ایجاد کردند.

در دهه 1960 عده ای به اکپرسیونیسم انتزاعی حمله کردند و اعتقاد داشتند که بیش از حد در عالم خیال است و از واقعیت به دور مانده است. دوره ی مدرنیسم به پایان رسی ده و نوعی درک جدید از هنر می تواندجوابگوی جامعه ی امروزی باشد. هنر مینیمال  ، هنر مفهومی ، هنر پاپ  پس از مدرنیسم به وجود آمدند.

پست مدرن

هنر مدرن از سال 1860 آغاز شد و در 1960 به پایان رسید. دستاورد های مدرنیسم در عرصه ی علمی ،  فضا ، امروزه هم وجود دارد اما هنر مدرن به پایان خود رسیده است. تفکر مدرن و دستاورد های آن از بین نرفته اما دوره ی هنر مدرن به سر آمده. از این زمان به بعد contemporary art تلقی می شود. هر کسی که رویکرد های مدرنیستی را کنار گذاشته باشد هنرمند معاصر تلقی می شود و نه هر هنرمندی که در این تاریخ به سر می برد. به مدت دو دهه تا 1980 نقاشی کنار گذاشته شد و سال 1981 بازگشت نقاشی اتفاق می افتد.  نقاشی پست مدرن گونه ای از نقاشی است که معاصر قلمداد می شود.

تهیه شده توسط آرت اکو

Leave a Comment

Your email address will not be published.