کاراواجیو

کاراواجو

میکل آنژ مریسی دا کاراواجو (میلان ، 28 سپتامبر 1571 – پورتو ارکول ، 18 ژوئیه 1610) هنرمند ایتالیایی که بین سالهای 1593 و 1610 در رم ، ناپل ، مالت و سیسیل زندگی می کرد. او را به عنوان استاد مدرسه باروک قلمداد می کنند.

زندگی کاراواجو را معمایی ، جذاب ، سرکش و خطرناک توصیف کرده اند. او در سال 1600 به صحنه هنر رم رفت  و پس از آن هرگز کمبود سفارش نداشت و بسیار نگران موفقیت خود بود. اطلاعیه اولیه منتشر شده در مورد او ، مربوط به سال 1604 و درباره شرح سبک زندگی وی می گوید که چگونه “پس از یک کار دو هفته ای، یک یا دو ماه با شمشیر و یک خادم ، از یک دادگاه به دادگاه بعدی دائما در رفت و آمد بود، همیشه آماده درگیری یا مشاجره و بنابراین کنار آمدن با وی بسیار سخت و مشکل بود. ” در سال 1606 کاراواجو در درگیری مرد جوانی را کشت و به علت تعیین جایزه برای سر او از رم گریخت. در مالت در سال 1608 درگیری دیگری داشت ، و همینطور در ناپل در سال 1609 ، تا اینکه در سال بعد به وسیله دشمنان ناشناس به صورت مشکوک کشته شد.

باکوس بیمار

باکوس بیمار در حدود سال 1593 به اتمام رسید ، این پرتره، باکوس ، خدای شراب رومی را به تصویر می کشد. به گفته اولین زندگینامه نویس کاراواجو ، جیووانی باگلیونه ، این اثر یک قطعه سرامیک است که با کمک آینه ایجاد شده است. این اثر از نخستین سالهای کاراواجو در رم ، پس از ورود وی از زادگاهش میلان در سال 1592. می باشد. منابع می گویند که در این زمان کاراواجو بیمار شد و شش ماه را در بیمارستان سانتا ماریا دلا کنسولازیون گذراند ، و احتمالاً به بیماری ای مانند مالاریا مبتلا بود. ، که ظاهر زرد پوست و وصله در چشم را توضیح می دهد ، همانطور که در باکوس به تصویر کشیده شده است.

این نقاشی توانایی هنرمند را در ترکیب سه ژانر با یک بوم نشان می دهد: پرتره ، موضوع کلاسیک و طبیعت بیجان. این نقاشی جدا از محتوای زندگینامه ای، احتمالاً توسط کاراواجو برای ارتقا مهارتهای مختلف وی به كار رفته است  و نشان دهنده فضیلت او در نقاشی ژانرهایی مانند طبیعت بی جان و پرتره و اشاره به توانایی نقاشی المان های كلاسیك دوران باستان است. زاویه سه چهارم صورت یک عرف پرطرفدار در تصویرگری اواخر رنسانس بود ، اگرچه برخی از مورخان هنر تصور کاراواجو از یک باکوس بیمار را نشانه این دیدند که هنر کلاسیک دارای نقص است  و ترجیح هنرمند به طبیعت گرایی ( توسط جزئیات زیبا از هلوها و انگورهای بی جان در پیش زمینه نقاشی) می باشد.

می توان در کارهای بعد او ، این فیگورهای طبیعی، مانند پسری با سبد میوه و پسر گزیده شده توسط مارمولک ، را با آثار دیگر مقایسه کرد ، جایی که میوه ها در وضعیت بسیار مناسب تری قرار دارند و بدون شک نشان دهنده بهبود سلامت کاراواجو است. این نقاشی همچنین تأثیر استاد فعلی وی ، برگاماسک سیمون پیترزانو ، در به تصویر کشیدن عضله و مکتب سخت گیر لمبارد را در توجه به جزئیات واقع گرایانه نشان می دهد.

این اثر در حال حاضر در Galleria Borghese رم نگهداری می شود ، همچنین این اثر در میان آثار بسیاری بود که مجموعه Giuseppe Cesari ، یکی از کارفرمایان اولیه کاراواجو را تشکیل می داد.

نوازندگان

نوازندگان ،تقریباً در سال 1595 به اتمام رسید ، نوازندگان اولین نقاشی کاراواجو بود که به صراحت برای حمایت کاردینال فرانچسکو ماریا دل مونت انجام شد. این بوم چهار پسر را با لباس سنتی به تصویر می کشد ، سه نفر آنها با سازهای مختلف موسیقی می نوازند و آواز می خوانند ، در حالی که پسر چهارم لباس کوپید ، خدای عشق را پوشیده و به سمت یک انگور می رود. به نظر می رسد کاراواجو این نقاشی را از دو چهره ساخته است. چهره اصلی با عود به عنوان همراه کاراواجو ، ماریو مینیتی شناخته شده است ، و شخص در کنار او و رو به بیننده احتمالاً سلف پرتره خود کاراواجو است. کوپید شباهت زیادی به جوانان در تابلوی Boy Peeling Fruit دارد ، که چند سال قبل به پایان رسید و اکنون به عنوان اولین اثر باقیمانده توسط کارارواجو شناخته شده است.

Boy Peeling Fruit

نسخه های خطی نشان می دهد که پسران در حال تمرین مادریگال عشق را جشن می گیرند ، و چشمان نوازنده عود ، چهره اصلی ، از اشک مرطوب است ، زیرا آهنگ ها احتمالاً غم عشق را توصیف می کنند تا لذت های آن را. ویولن در پیش زمینه پنجمین شرکت کننده را توصیف می کند ، که شاید به طور ضمنی بیننده را در تابلو شامل می شود. در آن زمان ، وقتی کلیسا از احیای موسیقی حمایت کرد و سبک ها و فرم های جدیدی به ویژه توسط روحانیون تحصیل کرده و مترقی مانند دل مونت ، ایجاد شد که از کلیسا حمایت می کرد. این صحنه به تصویر کشیده شده ، به وضوح سکولار است تا مذهبی و الهام گرفته شده از سنت دیرینه تصاویر “کنسرت” ، ژانری که از ونیز سرچشمه می گیرد و نمونه آن توسط شامپتر کنسرت Titian’s Le ایجاد شده است.

گردن زدن هولوفرنس توسط جودیت

این بوم بزرگ که در سال 1599 تکمیل شد ، مربوط به کتاب عرفانی-شرقی جودیت است ، که چگونگی نجات جودیت بیوه با کشتن هولوفرنس ( ژنرال آشوری ) را نشان می دهد. در این کتاب ، جودیت هولوفرنس را شیفته خود می کند ، او را به نوشیدن شراب و مست شدن ترغیب می کند و سپس او را در چادرش سر می برد: “او که به بالین او نزدیک می شد ، موهای سرش را گرفت و گفت ، ای خداوند ، خدای اسرائیل ، مرا قوی کن! و او با تمام قوا دو بار بر گردن او زد و سر او را از تنش جدا کرد.

سربریدن هولوفرنس موضوع محبوب هنر قرون وسطایی بود که توسط دوناتلو ، بوتیچلی ، جورجیونه و لوکاس کراناچ بزرگ و همچنین بسیاری دیگر به تصویر کشیده شد. کاراواجو تصمیم گرفت تا از دراماتیک ترین لحظه داستان یعنی همان عمل سر بریدن به موضوع نزدیک شود. این فیگور در یک ناحیه باریک قرار گرفته است و از سمت چپ به صورت نمایشی روشن شده و در پس زمینه تیره شده است. جودیت همراه خدمتکار قدیمی خود ، ابرا که به طرز شگفت انگیزی با چین و چروکهای روی پیشانی خود و با اضطراب به سمت راست ایستاده است، نمایش داده شده است. جودیت روی هولوفرنس ایستاده است ، اینکه کمی به عقب خم می شود ، به ناخوشایند بودن کار خود اشاره دارد. اخیراً ، با اشعه ایکس مشخص شده است که کاراواجو محل قرارگیری سر هولوفرنس را تنظیم کرده و آن را تا حدی از تنه جدا کرده و کمی به سمت راست حرکت داده است. چهره های این سه شخصیت تسلط هنرمند بر احساسات را نشان می دهد ، به ویژه چهره جودیت ترکیبی استادانه از عزم و انزجار را نشان می دهد.

نارسیس

این تابلوی نقاشی سال 1598 که در حال حاضر در گالری نازیوناله د آرته آنتیکا در رم نگهداری می شود ، در سال 1916 توسط روبرتو لانگی به کاراواجو نسبت داده شد. نارسیس یکی از تنها دو اثر شناخته شده کاراواجو در موضوعی از اساطیر کلاسیک است( که دیگری باکوس است) ، اگرچه ممکن است چندین اثر دیگر گم شده باشد. داستان نارسیس توسط اووید شاعر رومی در شعر حماسی Metamorphoses روایت می شود و مربوط به جوانی زیبا است ، که عاشق بازتاب خود در آب می شود. او که نمی توانست خودش را شقه شقه کند ، از اشتیاق خودش می میرد و حتی هنگام عبور از Styx (رود مردگان که در اساطیر رومی از آنجا به سرزمین مردگان می روند) همچنان به انعکاس خودش نگاه می کند. این داستان در محافل مجموعه داران ، مانند کاردینال فرانچسکو ماریا دل مونته و بانکدار وینچنزو جیوستینیانی ، که کاراواجو در این دوره در حال اوج بود ، به خوبی شناخته شده بود.

کاراواجو جوانی را به تصویر می کشد که لباس زیبایی پوشیده است ، و با دو دست به سمت آب خم شده است ، در حالی که به بازتاب خود نگاه می کند. این اثر تصویری مالیخولیایی را منتقل می کند ، زیرا شکل نارسیس با انعکاس خود در یک دایره قفل شده است ، و توسط تاریکی احاطه شده که به نظر می رسد نمی تواند پایان یابد. حتی چهره او در سایه بیننده پنهان است و بر از دست دادن واقعیت نارسیس تأکید دارد.

دعوت از متیو قدیس

این نقاشی یکی از شاهکارهای کاراواجو قلمداد می شود ، لحظه ای را نشان می دهد که مسیح به متیو رسول امر می کند تا از او پیروی کند. این اثر در سال 1600 برای کلیسای مقدس Contarelli کشیده و در کلیسای جامع فرانسه ، San Luigi dei Francesi در رم ، که در آن هنوز هم باقی مانده است ، به پایان رسید و در کنار دو نقاشی دیگر کاراواجو از متیو ، شهادت متیو مقدس و الهام از متیوی مقدس قرار گرفت .

بیش از یک دهه قبل از اتمام نقاشی ، کاردینال ماتیو کوینترل وصیت نامه خود و دستورالعمل های خاصی را برای تزئین یک کلیسای کوچک بر اساس مضامین مربوط به سنت متیو به یادگار گذاشته بود. گنبد کلیسا توسط نقاشی های دیواری هنرمند فقید Cavalier D’Arpino ، کارفرمای سابق کاراواجو و یکی از محبوب ترین نقاشان رم در آن زمان تزئین شده بود. با این حال ، از آنجا که D’Arpino بیش از حد مشغول حمایت از سلطنت و پاپ بود ، کاردینال فرانچسکو دل مونت ، حامی کاراواجو ، برای به دست آوردن هنرمند جوان مداخله کرد.

این نقاشی ماجرای انجیل متی را به تصویر می کشد (متی 9: 9): “عیسی مردی به نام متیو را در صندلی خود در مسافرخانه دید و به او گفت ،” از من پیروی کن”، و متیو قیام کرد و مرید او شد.” کاراواجو متیو باجگیر را به تصویر می کشد که با چهار مرد دیگر پشت میز نشسته است. همانطور که عیسی مستقیماً به متیو اشاره می کند ، هنرمند دراماتیک ترین لحظه داستان را انتخاب کرده است ، زمانی که مسیح و سنت پیتر وارد اتاق شده اند. پرتویی از نور صورت مردان پشت میز را روشن می کند که با تعجب به مسیح نگاه می کنند.

در مورد اینکه کدام یک از انسانهای موجود در عکس ،متیو مقدس است ، بحث هایی وجود دارد ، زیرا حرکات متعجب مرد ریش دار روی میز امری مرموز است. اکثر مورخان هنر حال حاضر توافق دارند که متیو ریش دار است و در پاسخ به احضار مسیح با اشاره به خود ، گویا می پرسد “من؟” . این تئوری با در نظر گرفتن دو اثر دیگر کاراواجو در این مجموعه تقویت می شود. مرد ریشوئی که مدل  سنت متیو است ، در هر سه اثر ظاهر می شود و بدون شک نقش متیو قدیس را ایفا می کند. همچنین ، به نظر می رسد که کاراواجو در ندای سنت متیو سکه ای را در کلاه مرد ریش دار به تصویر کشیده است تا وی را به عنوان معروف باجگیر معرفی کند. با این حال ، تفسیر جدیدتر نشان می دهد که این مرد ریش دار در واقع به جوانی در انتهای میز اشاره می کند که سرش پایین است. در این تفسیر ، مرد ریش دار جوان را نشان می دهد، در پاسخ به احضار مسیح  و نقاشی لحظه ای را به تصویر می کشد بلافاصله قبل از اینکه ،متیوی بسیار جوانتر از حد انتظار ،سر خود را بلند کند و به مسیح نگاه کند. دیگر مورخان هنر این نقاشی را عمداً مبهم توصیف می کنند.

مخاطبان کاراواجو می توانستند شباهت بین ژست عیسی را هنگام اشاره به متیو و ژست خدا هنگام بیدار کردن آدام در نقاشی دیواری سقف کلیسای سیستین میکل آنژ ، تشخیص دهند. به دنبال خط بازوی راست مسیح ، به نظر می رسد که متیو دعوت شده است تا او را در جهان دنبال کند. از بسیاری جهات این ترکیب از دو قسمت تشکیل شده است ، مسیح و سنت پیتر یک نیمه را در سمت راست تصویر تشکیل می دهند ، هر دو لباسهای کتاب مقدس را پوشیده اند ، در حالی که متیو و دوستان او با لباسهای معاصر رومی ، در محیط دنیایی (مسافرخانه) نیمه دوم تصویر را شکل می دهند. یک مسافرخانه یا آنچه که به نظر می رسد یک لانه است. نور مسیح به داخل اتاق سرازیر می شود و میتو و دوستانش را که متحیر شده اند ، روشن می کند و شگفتی لحظه دعوت مقدس را به تصویر می کشد.

The creation of Adam by Michelangelo

مصلوب شدن پیتر قدیس

این بوم در سال 1600 برای کلیسای سروی سانتا ماریا دل پوپولو در رم نقاشی شده است ، که همچنین حاوی اثر دیگر کاراواجو Conversion on the Way to Damascus است که در سال بعد تکمیل شد. مصلوب شدن پیتر مقدس ، شهادت پیتر مقدس را به تصویر می کشد ، که درخواست کرده بود صلیب خود را وارونه کند تا از مسیح تقلید نکند ، از این رو وارونه در اثر به تصویر کشیده شده است. این بوم بزرگ رومی ها را به تصویر می کشد که صورتشان پیدا نیست و در تلاشند تا صلیب رسول سالخورده اما عضلانی را بالا ببرند. پیتر سنگین تر از آن است که بدن پیرش نشان می دهد ، و بلند کردن بدن و صلیب او به تلاش سه مرد احتیاج دارد ، گویی جنایتی که مرتکب می شوند از قبل بر دوش آنها سنگینی می کند.

Conversion on the Way to Damascus

دو اثر کاراواجو و همچنین یک محراب توسط آنیباله کاراچی ، در سپتامبر 1600 توسط مونسیگنر تیبریو سراسی که اندکی بعد درگذشت ، سفارش داده شد. هر دو نقاشی اصلی کاراواجو رد شد و آنها به مجموعه خصوصی کاردینال سناسیو منتقل شدند. از آن زمان چندین دانشمند مدرن حدس زده اند که سناسیو ممکن است از مرگ ناگهانی سراسی برای تصرف نقاشی ها استفاده کرده باشد.

پیتر و پائول مقدس با هم پایه های کلیسای کاتولیک را شکل داده اند ، پیتر صخره ای که مسیح اعلام کرد کلیسای خود را بر روی آن بنا می کنند و پائول که مقر کلیسا را ​​در رم تأسیس کرد. بنابراین نقاشی های کاراواجو به منظور نمادین ساختن رم توسط سراسی و با گسترش ارادت شاهزادگان به رسولان در این کلیسا بود. سراسی مشتاق استقبال از زائران بود. او خواستار آثار هنری ای بود كه نشان دهنده مضامین بزرگ اصلاح طلبی دردین و شهادت باشد و از آنها به عنوان تبلیغاتی علیه عقب گرد از دین و پروتستانیسم استفاده می کرد.

شام در امائوس

شام در امائوس که در ابتدا به سفارش سیریاکو ماتئی ، برادر کاردینال ژیرولامو ماتئی تهیه شده بود ، هزینه لحظه ای را نشان می دهد که مسیح زنده شده به طور ناگهانی قبل از محو شدن نزد دو شاگرد خود ، لوقا و کلئوپاس ، در شهر امائوس ظاهر می شود ، همانطور که در انجیل لوقا 24: 30-31 گفته شده است. در این نقاشی که در سال 1602 تکمیل شد ، کاراواجو کلئوپاس را به تصویر می کشد که لباس زائرین را پوشیده است ، در حالی که شاگرد دیگر لباس های پاره بر تن دارد. در حالی که شاگرد با دست اشاره ای دارد و با مسیح صحبت می کند ، هنرمند با جلوه دادن بسیار خوب دستان کلئوپاس از آن به نحو احسنت استفاده می کند ، زیرا آنها به طور مستقیم درون و بیرون نقاشی را نشان می دهند. داماد ایستاده ، با پیشانی صاف و صورت در سایه ، از این واقعه غافل به نظر می رسد. در این اثر اشیای بی جان (غذا) نشان داده شده است ، و بار دیگر دقت کاراواجو در جزئیات نشان داده شده است. طرز قرار گیری سبد میوه در لبه میز به تعجب رسولان افزوده است.

کاراواجو نسخه بعدی همین موضوع را در 1606 نقاشی کرد ، که در آن حرکات چهره ها بسیار محدودتر شده بود و حضور مسیح از اجرا مهمتر بود. این اختلاف احتمالاً نشان دهنده شرایط زندگی کاراواجو در آن زمان است ، زمانی که وی پس از قتل رانوچیو توماسونی به عنوان یک قانون شکن از رم فرار کرده بود. بنابراین ، در طی پنج سال بین دو نسخه از شام در امائوس، کاراواجو به دست کم گرفتن ارزش ترکیب بندی در آثار خود پی برده بود.

دیوید همراه سر جالوت

این نقاشی مهم در سال 1610 تکمیل شد و در Galleria Borghese در رم نگهداری می شود و در اصل بخشی از مجموعه کاردینال Scipione Borghese بود. در ترکیب این اثر، اعتقاد بر این است که کاراواجو از نقاشی تولید شده توسط پیروان جورجیونه الهام گرفته است ، اگرچه او با به تصویر کشیدن آویزان شدن سر گلیات از دست دیوید با خون که به پایین بوم می رود به جای یک تصویر ساکنتر از سر که بر روی طاق قرار گرفته است ، لحظه را بیشتر دراماتیک می کند ، . شمشیر در دست دیوید کتیبه ای را حمل می کندکه عبارت لاتین Humilitas occidit superbiam (“فروتنی غرور را می کشد”) تفسیر شده است.

دیوید با نگاهی متفکرانه و تا حدی آشفته به تصویر کشیده شده است ، زیرا او به آشفتگی خونین دشمن شکست خورده خود نگاه می کند – وضعیتی که با تصاویر قهرمانانه و شادمانه قهرمان کتاب مقدس متفاوت است. همانطور که دیوید به عملی که مرتکب شده است ، فکر می کند، بین پیروزی غم انگیز و قربانی او پیوند غیرمعمولی ایجاد می شود. این واقعیت که کاراواجیو سر خود را به عنوان جالوت نشان داده است ، حساسیت بیشتری به بوم می بخشد ، در حالی که به احتمال زیاد مدل دیوید سکو دستیار استودیوی کاراواجو در رم بوده است که چند سال قبل شایعاتی جنسی پیرامون آنها بود. با این حال ، هیچ عکس مستقیمی از سکو وجود ندارد و این شناسایی عملا غیرممکن است، اگرچه برخی از مورخان هنر استدلال می کنند که صمیمیت جنسی بین کاراواجو و سکو محتمل است، برخی دیگر ادعا می کنند که این تصویر نمایشی از پشیمانی کاراواجو برای رفتار خود با جوانان است ، اگرچه در بهترین حالت چنین استدلال هایی همیشه تئوری هستند. با این وجود ، تفسیر مهم تری نیز وجود دارد که اغلب به این بوم نسبت داده می شود.

در 29 مه 1606 ، کاراواجو، احتمالاً ناخواسته ، جوانی به نام رانوچیو توماسونی از ترنی را کشت. از آن زمان به بعد هنرمند در تبعید سرگردان بود ، زیرا از خشم پاپ فرار کرده بود و وقت خود را در ناپل و مالت و همچنین شهرهای دیگر می گذراند. اما کاراواجو مشتاق بود که به رم برگردد و برای قتل توماسونی بخشش بگیرد. اعتقاد عمومی بر این است که این نقاشی برای حامی کاراواجو ، کاردینال اسکیپون بورگه ، برادرزاده پاپ ، که قدرت اعطای بخشش را داشت ، در نظر گرفته شده است. در این تابلو کاراواجو در به تصویر کشیدن خود به عنوان جالوت مقتول ، تصویری از خود را به عنوان یک قربانی مجازات شده ارائه می دهد ، که اکنون می تواند رحمت طلب کند. زیرا کاراواجو فروتنانه تصویر عذاب آور خود را به جای جالوت و نگاه غمگین دیوید را در اثر گنجانده است که با این کار دل پاپ نرم شده و به او بخشش عطا کند. اما متاسفانه (اگرچه بخشش بسیار نزدیک به نظر می رسید) کاراواجو کمی قبل از بازگشت به رم محبوب خود درگذشت.

گرفتن مسیح

گرفتن مسیح در ابتدا توسط نجیب زاده رومی Ciriaco Mattei در سال 1602 سفارش داده شد و در گالری ملی ایرلند ، دوبلین نگهداری می شود. در این نقاشی هفت شکل وجود دارد: از چپ به راست آنها جان ، عیسی ، یهودا ، سه سرباز (یکی از دورترین سمت راست که به سختی در عقب دیده می شود) و یک مرد که یک فانوس را به صحنه آورده است. آنها ایستاده اند و فقط سه چهارم بالایی بدن آنها به تصویر کشیده شده است. یهودا به تازگی عیسی را بوسیده تا او را برای سربازان شناسایی کند. این المان ها در یک زمینه بسیار تاریک ارائه شده است. منبع اصلی نور در نقاشی مشخص نیست اما از سمت چپ بالا می آید. منبع نوری کمتر همان فانوس است که توسط مرد سمت راست نگهداری می شود (تصور می شود که خود کاراواجو باشد) همچنین احتمال دیگر آن است که وی پیتر مقدس باشدکه ابتدا با انکار به عیسی خیانت می کند و سپس به وی ایمان می آورد و نماینده او در دنیا می شود. در سمت چپ ، مردی (جان مقدس) در حال فرار است. بازوانش بلند شده ، دهانش از نفس نفس باز است ، خرقه اش در حال پرواز است و توسط یک سرباز به عقب برده شده است. جان وحشت زده با باقی اثر در تضاد است. دانشمندان ادعا می كنند كه كاراواجو اظهار داشته است كه حتی یك گناهكار هزار سال پس از زنده شدن مسیح ، درک بهتری از پیروان مسیح دارند.

دو مورد از جزئیات گیج کننده تر این نقاشی ، یکی این است که به نظر می رسد سرهای عیسی و جان مقدس در گوشه بالا سمت چپ به صورت بصری با هم ترکیب می شوند ، و دوم، واقعیت حضور برجسته بازوی بسیار جلا داده شده و پوشیده از فلز افسر دستگیر کننده در مرکز نقاشی است. در مورد جزئیات فلزی صیقل یافته سرباز در مرکز تصویر ، فرانکو مورماندو پیشنهاد می کند که منظور کاراواجو این بوده است که فلز صیقل خورده به عنوان آینه، بازتاب وجدان است (مانند مارتای کاراواجو و ماری مگدالن در دیترویت): همانند بسیاری از نویسندگان و مبلغان آن دوره ، این هنرمند ممکن است “از بینندگان خود دعوت کند تا خود را در رفتار یهودا منعکس کنند” از طریق اعمال خیانت روزانه خود به عیسی ، یعنی از طریق گناه آنها.

شک توماس

این اپیزودی را نشان می دهد که اصطلاح “شک توماس” را بوجود آورد ، که به طور رسمی به عنوان نامحرم بودن توماس شناخته می شود و حداقل از قرن پنجم به طور مکرر در هنر مسیحی بازنمایی می شد و از آن برای بیان نکات مختلف کلامی استفاده می شد. طبق انجیل جان مقدس ، توماس رسول پس از قیام حضرت مقامش را نزد رسولان از دست داد و گفت: “مگر اینکه من انگشت خود را در بدن او ببینم و انگشت خود را در جایی که نیزه بود قرار دهم وگرنه باور نخواهم کرد. ” یوحنا 20:25 یک هفته بعد عیسی ظاهر شد و به توماس گفت که او را لمس کند و دیگر شک نکند. سپس عیسی گفت: “چون مرا دیده ای ، ایمان آورده ای ؛ خوشا به حال کسانی که ندیده اند و ایمان آورده اند.” یوحنا 20:29

در نقاشی ، چهره توماس در حالی که عیسی دست او را گرفته و آن را به داخل زخم هدایت می کند ، متعجب نشان می دهد. فقدان هاله بر جسمانی بودن مسیح برخاسته تأکید دارد. این نقاشی قبل از ورود به مجموعه سلطنتی پروس متعلق به وینچنزو جیوستینیانی بود و از جنگ جهانی دوم سالم ماند. این اثر هم اکنون در موزه در پوتسدام ، آلمان نگهداری می شود.

گردن زدن جان باپتیست قدیس

این نقاشی با ابعاد 12 فوت (3.7 متر) در 17 فوت (5.2 متر) ، اعدام جان باپتیست مقدس را به تصویر می کشد. که در محل سخنرانی کلیسای جامع جان مقدس در والتا ، مالت واقع شده است.

این اثر به عنوان شاهکار کاراواجو و همچنین “یکی از مهمترین آثار در نقاشی غربی” در نظر گرفته شده است. جان باپتیست به عنوان یکی از ده اثر هنری بزرگ در همه زمان ها شناخته شده است. مرگ و بیرحمی انسان توسط این شاهکار برهنه می شود ، زیرا مقیاس و سایه آن دلهره و ذهن را به خود جلب می کند.

این تابلو اعدام جان باپتیست را به تصویر می کشد در حالی که در نزدیکی او یک دختر خدمتکار با یک بشقاب طلایی ایستاده است تا سر او را دریافت کند. زن دیگر می فهمد اعدام اشتباه است ولی صرفاً نظاره گر است کنار او مردی دیگر به جلاد دستور می دهد که سر را پس از بریده شدن کجا قرار دهد. این صحنه که بین هنرمندان ایتالیایی و خود کاراواجو محبوب است ، مستقیماً از کتاب مقدس الهام نمی گیرد ، بلکه از قصه ای الهام گرفته شده است. این تنها اثر کاراواجو است که امضای این هنرمند را به همراه دارد ، که وی آن را در خون قرمز ریخته از گلو بریده شده باپتیست قرار داده است.

گردآوری و ترجمه : نیما نعمانی

تهیه شده توسط آرت اکو

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.